سفارش تبلیغ
صبا ویژن

کاکای دانا(علودانی -شیملتو-ده خروار)

 

شناخت آدمی از شخصیت خویشتن، همچون منشور کثیرالاضلاعی است که شامل جلوه ها و منظره های متنوع و متعددی می باشد. اگر چه احاطه فرد به همه جوانب خویشتن خود، مقدور نیست ولی برخی از مهمترین جنبه های خودشناسی عبارتند از:

1. معرفت نسبت به تواناییها و قابلیتها و استعدادهای درونی

چنانچه این مرحله از شناخت برای انسان حاصل شود، راهنمای مطمئن و قابل اعتمادی برای جهت گیریهای جوانان در زندگی خواهد بود و علاوه بر آن، شناخت تواناییهای درونی، زمینه ساز اعتماد به نفس نسل جوان می باشد و عامل بازدارنده ای نیز در برابر شکستهای احتمالی روحی خواهد بود.

2. معرفت نسبت به ویژگیهای رشد و تحول (خصائص سنّی)

با توجه به اینکه انسان در هر مرحله از دوران رشد، واجد ویژگیها و صفات خاصی می باشد، شناخت جوانان در این زمینه، می تواند به لحاظ تطبیق دادن جلوه های رفتاری با معیارهای رشد، ذهن نسل جوان را آرامش خاطر ببخشد و اطمینان بیافریند. به عنوان مثال جوانی که می داند از ویژگیهای این دوران، «خواهشهای متضاد» است، نسبت به جوان دیگری که فاقد چنین آگاهی می باشد، ساده تر و سریعتر می تواند با خود کنار آید.

3. معرفت نسبت به نیازهای اساسی روانی

لازم به ذکر است که نیازهای انسان به طور عمده شامل نیازهای اولیه و نیازهای ثانویه می باشد. نیازهای اولیه یا فیزیولوژیک (زیستی) عبارتند از نیاز به آب، غذا، اکسیژن، استراحت، خواب و برخی نیازهای غریزی دیگر، که معمولاً میان انسان و حیوان، مشترک می باشد.

نیازهای ثانویه، عبارتند از: نیاز به ایمنی (امنیت خاطر)، نیاز به ابراز وجود، نیاز به داد و ستد عاطفی، نیاز به پیشرفت و موقعیت، نیاز به معناجویی، نیاز به تعلق (وابستگی) و در نهایت نیاز به خودشکوفایی یا تحقق خویشتن، و چنانچه این نیازها به خوبی تأمین شود، علاوه بر آرامش درونی، حسّ اطمینان به دیگران نیز رشد نموده و رویکرد مثبتی نسبت به دنیا در آدمی ایجاد می کند. بدیهی است، این آثار زمانی تحقق می یابد که در نخستین مرحله، جوان به درستی نیازهایش را بشناسد و حد فاصل میان نیازهای منطقی را از نیازهای غیر ضروری، تمییز دهد.

4. معرفت نسبت به ضعفها و ناتوانیها و محدودیتهای وجود خویشتن

این مرحله از خودشناسی، آدمی را قادر می سازد تا به تدریج با غلبه بر ضعفهای موجود، راه رشد و کمال خود را هموار نماید. لازم به ذکر است، این مرحله، نیاز بیشتری به جرأت و توانایی روحی دارد تا در پرتو آن، بتوان بر ضعفهای درونی غلبه نمود.

تأثیر عملی خودشناسی

انسان، موجودی غایتگر است و هر اقدامی را به جهت رسیدن به مقصودی انجام می دهد، که غالباً چنین مقصودی در جلب منفعت و یا دفع ضرر، خلاصه می شود. حال باید دید که چه آثاری بر خودشناسی مترتب است تا جوانان با انگیزة قویتری در دستیابی بدان و در نتیجه کسب هویت، تلاش نمایند.

1. خودشناسی در مقایسه با سایر معرفتها، مفیدترین آنهاست و همین مضمون در برخی روایات نیز آمده است که دلالت بر سودمندترین نوع شناخت دارد. یکی از وجوه مفیدتر بودن خودشناسی، نسبت به دیگر معرفتها این است که نگرش آدمی را نسبت به پدیده های جهان هستی، انسانها و خالق جهان متحول می نماید و به عبارت دیگر شناخت انفسی (دنیای درون)، مقدمه و زمینه ای برای شناخته آفاقی (جهان برون) می باشد.

2. خودشناسی، به شاخت قوتها و ضعفهای آدمی، منجر شده و در نتیجه، سطح انتظارات انسان از خویشتن به حد متعادل می رسد. زمانی که تعادل لازم و منطقی میان انتظارات آدمی از خویشتن و توانائیهایش برقرار شد، آرامش خاطر بر او مستولی می شود.

از دیدگاه روانکاوی، کسانی که حسّ «عناد به خود» داشته و موجبات آزار خویشتن را فراهم می نمایند، غالباً آنهایی هستند که از خود بیش از اندازه، انتظار دارند و چون این گونه انتظارات افراطی معمولاً برآورده نمی شود، به شدت خود را مورد ملامت قرار داده و در نتیجه نیروی روانی خویش را کاهش می دهند و آمادگی اولیه را برای ابتلاء به مشکلات عصبی و روحی به دست می آورند.

3. همان گونه که اشاره شد، انتظارات متعادل از خویشتن از آثار منطقی «خودشناسی» است و این امر به نوبه خود، منجر به سازگاری شخصی (سازگاری با خویشتن) می شود. معمولاً درباره این افراد چنین گفته می شود: «آنها با خود در یک تفاهم نسبی بسر می برند.»

4. سازگاری با خویشتن به نوبه خود، منجر به سازگاری اجتماعی (سازگاری با دیگران) می شود، به این معنا که فرد به سهولت می تواند در مناسبات اجتماعی، حدود اختیارات و آزادی دیگران و نیز قلمرو وظایفش را به درستی شناخته و بدان ها عمل نماید. و همین پدیده، موجب رفتار سازگارانه او با محیط اجتماعی می شود. عبارت معروف «اگر آدمی با خویشتن بسازد و کنار بیاید، قادر به سازگاری با دیگران نیز خواهد بود» مشحون از حکمت است.

5. از نگاهی دیگر، خودشناسی، مقدمه ای برای خداشناسی است. به این مفهوم که شناخت واقعی خویشتن، زمینه توجه به خالق خویشتن یعنی خداوند حکیم را فراهم می آورد.

6. و در نهایت، خودشناسی، راه را برای خودسازی هموار می کند. الکسیس کارل می گوید: «فایده عملی خودشناسی، احیاء و نوسازی خویشتن است.»

طرحی ساده برای خودشناسی

نوجوانان و جوانانی که در عنفوان بهار زندگی شان، به موضوع مهمی همچون خودشناسی علاقمند شده و گام در این وادی می نهند، در حقیقت باید چنین گرایشی را سرآغاز کمال و پیشرفت روحی و فکری خود بدانند، و مطلع باشند که خودشناسی، علاوه بر اینکه مقدمة خداشناسی است، زمینه ساز رشد و تعالی، نیز محسوب می شود. اینک با طرح چند پرسش ذیل می توان، به صورت عملی جوانان را در زمینه خودشناسی یاری نمود:

1. آیا به روشنی می دانم که چه جنبه های خوب و سازنده ای در شخصیت من وجود دارد؟

2. آیا توانسته ام این جنبه های مورد نظر را پرورش داده و به تقویت و توسعه آنها اقدام کنم؟

3. تا چه اندازه به جنبه های منفی خود، آگاهی دارم؟

4. آیا شجاعت روحی لازم را برای پذیرفتن آنها دارم؟

5. آیا سعی می کنم که هر روز یکی از جنبه های منفی را در وجود خود محو نموده و مجموعة آنها را تقلیل دهم؟

6. آیا تا به حال کاری کرده ام که به نفع خود و ضرر دیگری (دیگران) باشد؟

7. آیا تا به حال عملی انجام داده ام که به ضرر خود و نفع دیگری (دیگران) باشد؟

8. آیا در تفکرات خود، بیشتر به دیگران می اندیشم و یا در افکار شخصی خود غوطه ورم؟

9. آیا چنانچه تذکّر خیرخواهانه ای از یکی از دوستانم در مورد نقاط منفی ام، دریافت نمایم، با روی خوش از آن استقبال خواهم نمود؟

10. و بالاخره آیا توانایی آن را دارم که افکار خود را مرتب نموده و اولویت آنها را مشخص کنم؟

پاسخهای روشن و منصفانه به این سؤالات، می تواند «هویت فردی» جوانان را شفافتر نموده و آنان را در راه نوسازی شخصیت، مدد برساند


ارسال شده در توسط محمد اسحاق مهدوی

 

آداب گفتگو با دیگران:

سخن گفتن، به عنوان یکی از کم هزینه ترین امور، گرچه در بدو نظر بسیار آسان و بی موونه تلقی می گردد؛ اما باید گفت: به کارگیری این نعمت بی بدیل که از امتیازات انسان است، آداب و موازینی دارد که بدون آن نه تنها بهره لازم حاصل نمی گردد، بلکه گاه مشکلات غیر قابل حل و ضایعات جبران ناپذیری نیز به بار خواهد آمد.

بخشی از این آداب که زمینه تفاهم بهتر را فراهم و ما را از لغزش های احتمالی ایمن خواهد ساخت، به شرح زیر عرضه می گردد:

1. سخن حق بگویید و با سخن خود حق را بر ملا سازید.

2. از روی علم و آگاهی سخن گفته و هیچ گاه بدون تأمل کافی حرف نزنید: به آثار و پیامد های حرف های خود توجه کنید.

3. شمرده، بدون عجله و با صدای ملایم حرف بزنید.

4. سنجیده و بجا سخن گویید (سنجیده گویی) و حرف بیهوده (لغو) نزنید.

5. سعی کنید تنها به هنگام ضرورت صحبت کنید (کم گویی)

6. مختصر و مفید سخن گویید. (آفه الکلام الاطاله)

7. در نقل سخنان، امانت را رعایت کنید.

8. در مورد اموری که به شما مربوط نیست، حرفی نزنید.

9. هرگز به گناه تکلم نکنید (دروغ، غیبت، تهمت، تمسخر، شایعه، افشای سر، هتک حرمت، عیب جویی، دشنام، تحقیر، سخنان نیش دار و اختلاف افکنی).

10. در وقت خشم و هیجان، در امور مهم سخن نگویید.

11. هرگز الفاظ و جملات زشت و ناپسند بر زبان جاری نکنید.

12. در سخن گفتن حیا را رعایت کنید.

13. سطح درک مخاطبان را رعایت کنید.

14. در بین صحبت دیگران، حرف نزنید. (شنونده خوبی باشید).

15. بکوشید تا سخنان شما همراه با تشویق دیگران باشد.

16. با سخنان خود، خوبی ها را به اطرافیان تلقین کنید.

17. نکات مثبت شخصیت افراد را یادآوری کنید.

18. در نقل لطیفه ها و سخنان خنده دار افراط نکنید و اگر قصد شوخی دارید، مخاطب را از جدی نبودن سخن خود آگاه کنید.

19. بهتر است در وقت صحبت، چهره ای متبسم داشته باشید.

20. بهتر است در بیان نقاط ضعف دیگران از کنایه استفاده کنید.

21. هیچ گاه بی دلیل کسی را با حرفهایتان نترسانید.

22. در محاورات، فرهنگ مخاطبین خود را در نظر بگیرید.[1]

23. صادقانه و از روی محبت صحبت کنید.

24. در وقت سخن گفتن، به حرکات فک و لب خود دقت کنید.[2]

25. حرکت دست و حالات چهره خود را با سخنانتان هماهنگ کنید.

26. وقتی با افراد بزرگتر از خود سخن می گویید، صدای خود را از صدای آنان بالاتر نبرید.

27. اشتیاق و آمادگی شنوندگان را برای شنیدن سخنانتان در نظر بگیرید.

28. شایسته است بدون آن که اظهار بزرگی کنید، سخناتان موجب هشدار و موعظه برای دیگران باشد.

29. سعی کنید سخنان شما، یاد خدا را در دل شنوندگان زنده کند و نیز سخنان خود را با نام خدا آغاز کنید.

30. از کلمات محترمانه بهره بگیرید. (عرض می کنم، خواهش می کنم، اختیار دارید و ضمیر های جمع مانند: شما، ایشان، و ...)

31. حتی المقدور از سخنی که بار منفی دارد، خودداری کنید (جملات تنفر آمیز، یأس آور، حاکی از شکایت و گله، انتقاد آمیر و سرزنش زا).

32. در غیر موارد لازم، از تکرار اظهارات خود بپرهیزید و در صورت نیاز، حرفتان را با بیانی رساتر تکرار کنید.

33. سعی کنید از جملات امری کمتر استفاده کنید و از زیاد به کار بردن ضمیر «من» بپرهیزید.

34. از آمیختن سخنان خود با اغراق و قسم زیاد خود داری کنید. در صورت نیاز، همراه با دلیل و برهان سخن گویید.

35. از به کارگیری کلمات و عبارات غیر مأنوس و ثقیل بپرهیزید.

36. سزاوار است سخنان شما، همیشه همراه با نقل کلام بزرگان دین و حکمت و حاوی نکات پند آموز باشد، تا به رشد مخاطبان منجر شود.

37. دستور زبان فارسی را به خوبی فرا گیرید و از به کار بردن الفاظ غربی بپرهیزید.[3]

38. در استفاده از کلمات با معانی مشترک، فهم شنونده را در نظر داشته باشید.

39. تکیه کلام های زاید را با تمرین از سخنانتان حذف کنید. (بله ـ راستش ـ خوب ـ و ...)

40. از پرخاشگری بپرهیزید و با سخن نرم با دیگران گفتگو کنید.

پیوسته در نظر داشته باشید که سخنان شما، حاکی از شخصیت و میزان عقل شماست.

«اللسان میزان الانسان»[4]

[1]. فرهنگ عمومی جملات و عبارات خاصی برای بیان شادی، غم، تبریک، تسلیت و ... دارد که بهتر است این موارد را آموخته و رعایت کنیم.

[2]. می توانید در مقابل آیینه تمرین و حرکات نامناسب را اصلاح کنید.

[3]. صاحب نظرات فرهنگی، برای بسیاری از الفاظ نامأنوس واراداتی، معادلهای فارسی مناسب انتخاب کرده اند. شایسته است طالب محترم این موارد را شناخته و در به کارگیری و ترویج آن بکوشند.

[4]. غرر الحکم، 1282 

آداب گفتگو با دیگران:

سخن گفتن، به عنوان یکی از کم هزینه ترین امور، گرچه در بدو نظر بسیار آسان و بی موونه تلقی می گردد؛ اما باید گفت: به کارگیری این نعمت بی بدیل که از امتیازات انسان است، آداب و موازینی دارد که بدون آن نه تنها بهره لازم حاصل نمی گردد، بلکه گاه مشکلات غیر قابل حل و ضایعات جبران ناپذیری نیز به بار خواهد آمد.

بخشی از این آداب که زمینه تفاهم بهتر را فراهم و ما را از لغزش های احتمالی ایمن خواهد ساخت، به شرح زیر عرضه می گردد:

1. سخن حق بگویید و با سخن خود حق را بر ملا سازید.

2. از روی علم و آگاهی سخن گفته و هیچ گاه بدون تأمل کافی حرف نزنید: به آثار و پیامد های حرف های خود توجه کنید.

3. شمرده، بدون عجله و با صدای ملایم حرف بزنید.

4. سنجیده و بجا سخن گویید (سنجیده گویی) و حرف بیهوده (لغو) نزنید.

5. سعی کنید تنها به هنگام ضرورت صحبت کنید (کم گویی)

6. مختصر و مفید سخن گویید. (آفه الکلام الاطاله)

7. در نقل سخنان، امانت را رعایت کنید.

8. در مورد اموری که به شما مربوط نیست، حرفی نزنید.

9. هرگز به گناه تکلم نکنید (دروغ، غیبت، تهمت، تمسخر، شایعه، افشای سر، هتک حرمت، عیب جویی، دشنام، تحقیر، سخنان نیش دار و اختلاف افکنی).

10. در وقت خشم و هیجان، در امور مهم سخن نگویید.

11. هرگز الفاظ و جملات زشت و ناپسند بر زبان جاری نکنید.

12. در سخن گفتن حیا را رعایت کنید.

13. سطح درک مخاطبان را رعایت کنید.

14. در بین صحبت دیگران، حرف نزنید. (شنونده خوبی باشید).

15. بکوشید تا سخنان شما همراه با تشویق دیگران باشد.

16. با سخنان خود، خوبی ها را به اطرافیان تلقین کنید.

17. نکات مثبت شخصیت افراد را یادآوری کنید.

18. در نقل لطیفه ها و سخنان خنده دار افراط نکنید و اگر قصد شوخی دارید، مخاطب را از جدی نبودن سخن خود آگاه کنید.

19. بهتر است در وقت صحبت، چهره ای متبسم داشته باشید.

20. بهتر است در بیان نقاط ضعف دیگران از کنایه استفاده کنید.

21. هیچ گاه بی دلیل کسی را با حرفهایتان نترسانید.

22. در محاورات، فرهنگ مخاطبین خود را در نظر بگیرید.[1]

23. صادقانه و از روی محبت صحبت کنید.

24. در وقت سخن گفتن، به حرکات فک و لب خود دقت کنید.[2]

25. حرکت دست و حالات چهره خود را با سخنانتان هماهنگ کنید.

26. وقتی با افراد بزرگتر از خود سخن می گویید، صدای خود را از صدای آنان بالاتر نبرید.

27. اشتیاق و آمادگی شنوندگان را برای شنیدن سخنانتان در نظر بگیرید.

28. شایسته است بدون آن که اظهار بزرگی کنید، سخناتان موجب هشدار و موعظه برای دیگران باشد.

29. سعی کنید سخنان شما، یاد خدا را در دل شنوندگان زنده کند و نیز سخنان خود را با نام خدا آغاز کنید.

30. از کلمات محترمانه بهره بگیرید. (عرض می کنم، خواهش می کنم، اختیار دارید و ضمیر های جمع مانند: شما، ایشان، و ...)

31. حتی المقدور از سخنی که بار منفی دارد، خودداری کنید (جملات تنفر آمیز، یأس آور، حاکی از شکایت و گله، انتقاد آمیر و سرزنش زا).

32. در غیر موارد لازم، از تکرار اظهارات خود بپرهیزید و در صورت نیاز، حرفتان را با بیانی رساتر تکرار کنید.

33. سعی کنید از جملات امری کمتر استفاده کنید و از زیاد به کار بردن ضمیر «من» بپرهیزید.

34. از آمیختن سخنان خود با اغراق و قسم زیاد خود داری کنید. در صورت نیاز، همراه با دلیل و برهان سخن گویید.

35. از به کارگیری کلمات و عبارات غیر مأنوس و ثقیل بپرهیزید.

36. سزاوار است سخنان شما، همیشه همراه با نقل کلام بزرگان دین و حکمت و حاوی نکات پند آموز باشد، تا به رشد مخاطبان منجر شود.

37. دستور زبان فارسی را به خوبی فرا گیرید و از به کار بردن الفاظ غربی بپرهیزید.[3]

38. در استفاده از کلمات با معانی مشترک، فهم شنونده را در نظر داشته باشید.

39. تکیه کلام های زاید را با تمرین از سخنانتان حذف کنید. (بله ـ راستش ـ خوب ـ و ...)

40. از پرخاشگری بپرهیزید و با سخن نرم با دیگران گفتگو کنید.

پیوسته در نظر داشته باشید که سخنان شما، حاکی از شخصیت و میزان عقل شماست.

«اللسان میزان الانسان»[4]

[1]. فرهنگ عمومی جملات و عبارات خاصی برای بیان شادی، غم، تبریک، تسلیت و ... دارد که بهتر است این موارد را آموخته و رعایت کنیم.

[2]. می توانید در مقابل آیینه تمرین و حرکات نامناسب را اصلاح کنید.

[3]. صاحب نظرات فرهنگی، برای بسیاری از الفاظ نامأنوس واراداتی، معادلهای فارسی مناسب انتخاب کرده اند. شایسته است طالب محترم این موارد را شناخته و در به کارگیری و ترویج آن بکوشند.

[4]. غرر الحکم، 1282


ارسال شده در توسط محمد اسحاق مهدوی

 

    احادیث از پیامبر در مورد اخلاق

 

    1- اخلاق خوش و عبادت امام حسین علیه السلام: اَلخُلقُ الحَسَنُ عِبادَةٌ؛ خوش اخلاقى عبادت است. (کنزالعمال، ج13، ص151، ح36472

 

    1- اخلاق خوش و عبادت

 

    امام حسین علیه السلام:

 

    اَلخُلقُ الحَسَنُ عِبادَةٌ؛

 

    خوش اخلاقى عبادت است.

 

    (کنزالعمال، ج13، ص151، ح36472)

    2- خوش اخلاقی زینت اسلام

 

    امام صادق علیه السلام:

 

    إنَّ مِمّا یُزَیِّنُ السلامَ الخلاقُ الحَسَنَةُ فیما بَینَ النّاسِ؛

 

    خوش اخلاقى در بین مردم زینت اسلام است.

 

    (کنزالعمال، ج10، ص143، ح28731)

    3- زندگی گوارا با اخلاق

 

    امام على علیه السلام:

 

    مَن حَسُنَت خَلیقَتُهُ طابَت عِشرَتُهُ؛

 

    هر کس خوش اخلاق باشد، زندگى اش پاکیزه و گوارا مى گردد.

 

    (نهج البلاغه، خطبه 184)

    4- آبادی شهرها در گرو اخلاق نیک

 

    امام صادق علیه السلام:

 

    اَلبِّرُ وَحُسنُ الخُلقِ یَعمُرانِ الدِّیارَ وَیَزیدانِ فِى العمارِ؛

 

    نیکى و خوش اخلاقى، شهرها را آباد و عمرها را زیاد مى کند.

 

    (التوحید، ص 63)

    5- الفت با دوستان

 

    امام على علیه السلام:

 

    حُسنُ الخلاقِ یُدِّرُ الرزاقَ وَیونِسَ الرِّفاقَ؛

 

    خوش اخلاقى روزى ها را زیاد مى کند و میان دوستان انس و الفت پدید مى آورد.

 

    (نهج الفصاحه، ح 781)

    6- ورود به بهشت

 

    پیامبر صلى الله علیه و آله:

 

    حَسِّنوا أَخلاقَکُم وَ الطُفوا بِجیرانِکُم وَأکرِموا نِساءَ کُم تَدخُلُوا الجَنَّةَ بِغَیرِ حِسابٍ؛

 

    اخلاق خود را نیکو کنید و با همسایگان خود مهربان باشید و زنان خود را گرامى بدارید تا بى حساب وارد بهشت شوید.

 

    (التوحید، ص 127)

    7- راه لذت بردن از کارهای نیک

 

    امام على علیه السلام:

 

    عَوِّد نَفسَکَ الجَمیلَ فَبِاعتیادِکَ إِیّاهُ یَعودُ لَذیذا؛

 

    خودت را به کارهاى زیبا (خدا پسندانه) عادت بده که اگر به آنها عادت کنى برایت لذت بخش مى شوند.

 

    (نهج البلاغه، خطبه 178)

    8- خوش اخلاق هم رتبه روزه دار

 

    امام على علیه السلام:

 

    رَوِّضوا أَنفُسَکُم عَلَى الخلاقِ الحَسَنَةِ فَإِنَّ العَبدَ المُؤمِنَ یَبلُغُ بِحُسنِ خُلقِهِ دَرَجَةَ الصّائِمِ القائِمِ؛

 

    خودتان را بر خوش اخلاقى تمرین و ریاضت دهید، زیرا که بنده مسلمان با خوش اخلاقى خود به درجه روزه گیر شب زنده دار مى رسد.

 

    (نهج البلاغه، خطبه 91)

    9- معنای خوش اخلاقی

 

    امام صادق علیه السلام:

 

    لَمّا سُئِلَ عَن حَدِّ حُسنِ الخُلقِ: تُلَیِّنُ جانِبَکَ وَتُطَیِّبُ کَلامَکَ وَتَلقى أخاکَ بِبِشرٍ حَسَنٍ؛

 

    در پاسخ به پرسش از معناى خوش اخلاقى فرمودند: نرمخو و مهربان باشى، گفتارت پاکیزه و مؤدبانه باشد و با برادرت با خوشرویى برخورد کنى.

 

    (غررالحکم، ج2، ص451، ح3260)

    10- بهترین افراد

 

    پیامبر صلى الله علیه و آله:

 

    أَلا اُنَبِّئُکُم بِخیارِکُم؟ قالوا: بَلى یا رَسولَ اللّه . قالَ: أَحسَنُکُم أخلاقا المُوَطِّئون اَکنافا، الَّذینَ یَألِفونَ ویُؤلَفونَ؛

 

    آیا شما را از بهترین افرادتان خبر ندهم؟ عرض کردند: چرا، اى رسول خدا. حضرت فرمودند: خوش اخلاق ترین شما، آنان که نرمخو و بى آزارند، با دیگران انس میگیرند و دیگران نیز با آنان انس و الفت مى گیرند.

 

   


ارسال شده در توسط محمد اسحاق مهدوی
<      1   2   3