سفارش تبلیغ
صبا ویژن

کاکای دانا(علودانی -شیملتو-ده خروار)

 

در فرایند تربیت دینی فرزندان، نکات مهمی که بایستی مورد توجه اولیا و مربیان قرار گیرد، به شرح زیر است:
1ـ تناسب داشتن آموزش های دینی و مذهبی با متقضیات سنی و میزان رشد عقلی و ذهنی فرزندان.
2ـ توجه به امر تبیین و روشن نمودن ابهامات و سؤالات فرزندان در مسائل دینی و شرح صحیح علل انجام فرائض و وظایف دینی.
3ـ پرهیز از کاربرد تلقین های محض و ایجاد عادتهای انفعالی و مکانیکی در رعایت دستورات دینی.
4ـ استفاده از روش های غیر مستقیم و غیر کلامی در امر تربیت دینی بخصوص دقت در اجرای صحیح روش الگویی از سوی والدین و مربیان.
5ـ ایجاد زمینه در فرزندان برای طرح سؤال و کنکاش در مسائل دینی و ارائه پاسخ های سنجیده از سوی والدین و مربیان.
6ـ ارتباط دادن تربیت دینی به همة جنبه های تشکیل دهندة وجود؛ نظیر جسمی، عقلانی، عاطفی و اجتماعی و ....
7ـ دوری از تحمیل کردن آموزش های دینی به فرزند و اجتناب از کاربرد روش های کاملاً بیرونی در به اصطلاح «دینی بار آوردن آن ها».
8ـ ایجاد زمینه برای برخورد عاقلانه و توأم با تفکر از سوی فرزندان با طبیعت و اسرار آفرینش به نحوی که از آنها خواسته شود در پدیده ها و آفریده های خلقت توجه کنند و خود به قضاوت در ارتباط با آفریدگار جهان هستی و هدف از آفرینش بپردازند.
9ـ معرفی اسوه ها و الگوهای دینی که در این موارد لازم است به شرایط و مقتضیات سنی، عقلی، عاطفی و... فرزندان کاملاً توجه شود.
10ـ ایجاد هماهنگی و سنخیت در روش ها و شیوه های تربیت دینی از سوی والدین، اولیای مدرسه و دست اندرکاران تهیه و تدوین برنامه های صدا و سیما و.....
باید توجه داشت که هرگونه ناهماهنگی بین سفارشات و پند و اندرزها با رفتار عاملان منجر به اختلال در تحقق تربیت صحیح دینی و مذهبی فرزندان می شود.


ارسال شده در توسط محمد اسحاق مهدوی

دوستی و دوست یابی

ضرورت و اهمیت دوست:
با توجه به این که انسان موجودی اجتماعی است و برای ارائه حیات خویش نیاز به ارتباطات در جامعه دارد. پس انسان در تمام دوران حیات نیازمند به رفاقت و دوستی با دیگران است. انسان ها نه تنها با هم انس می گیرند و با مصاحبت و هم نشینی وسایل شادمانی و شادی یکدیگر را فراهم می سازند، بلکه هر دوستی، به میزان ارتباط و هم نشینی، در روح و روان رفیق خودش نفوذ می کند و بر عقاید، اخلاق، گفتار، و کردار او اثر می گذارد.
بزرگان گفته اند «درباره هیچکس به نیکی یا بدی نمی توانیم قضاوت کنیم، مگر این که دوستانش را بشناسیم. آدمی با صفات همنشینان و دوستان صمیمی اش شناخته می شود. بر این اساس انتخاب دوست و هم نشین برای جوانان از حساس ترین مسائل دوران جوانی است.
امام علی ـ علیه السلام ـ می فرماید: «عاجزترین مردم کسی است که از نظر دوست یابی عاجز باشد و عاجزتر از او کسی است که دوستی را که به دست آورده؛ از دست بدهد.»
از این رو بهترین و مناسب ترین دوستان را انتخاب کنیم و همواره دوستی هایمان را مستحکم کنیم و آن را پاس بداریم.
ویژگی های دوست خوب:
این ویژگی ها به ترتیب زیر است.
1- اخلاق خوب و پسندیده
2- صداقت و راست گویی
3- راز داری و امانت داری
4- حسن مشاوره، راهنما و هدایت کننده
5- صبور و تحمل شداید و ناملایمات در کنار دوست
6- تواضع، فروتنی و نداشتن تکبر، غرور و حسد
7- شفقت و مهربانی
8- گذشت و فداکاری
9- همراهی و همدلی و وفاداری
10-انعطاف پذیری
11-جوانمردی و همیاری دوستان سالم
12-دارای رشد عقلانی و دانا
13-با ایمان و تقوا دوری کننده از گناه
14-دست گیری و یاری در حل مشکلات
15-بزرگواری و نجابت
16-اهل خیر و دعوت کننده به نیکی ها
17-دوستی برای خداوند نه مطامع دنیوی
روایت: مردی از امام حسین خواست که دوست و هم نشین وی باشد، امام سه شرط را برایش مطرح نمود و فرمود:
1ـ اول آن که از من ستایش و تعریف نکنی، زیرا من نسبت به خودم از تو آگاه ترم.
2ـ مرا دروغگو ندانی؛ زیرا دروغگو رأی و عقیده درستی ندارد.
3ـ مبادا در برابر من از کسی غیبت کنی.
چون آن مرد شرایط دوستی با آن حضرت را دشوار دید گفت می خواهم از درخواست خود منصرف شوم. امام ـ علیه السلام ـ فرمود: آری هر طور می خواهی انجام بده.
وظایف متقابل دوستان
1ـ احترام متقابل
2ـ درک شرایط همدیگر
3ـ محبّت و ابراز عشق و علاقه
4ـ گذشت و فروتنی در سختی ها و شرایط بحرانی
5ـ همدلی و هم دردی
6ـ مشارکت در حل مشکلات
7ـ صداقت و راز داری
8ـ و ...
شیوه های انتخاب دوست
1ـ آگاهی و شناخت لازم نسبت به فرد مورد نظر (دوست) و خانواده اش. این آگاهی می تواند به شیوه های پرسش و پاسخ از دوستان، همسایگان، همکلاسان، بستگان و آشنایان و غیره ایجاد گردد.
2ـ مشاهدات عینی رفتار های فردی و اجتماعی. این امر می تواند با مشاهدات غیابی و نامحسوس والدین، مربیان و مشاوران، در گروه های هم سن و سال، اردوهای تفریحی، اعیاد و مراسم اجتماعی، میادین ورزشی، مجامع مذهبی و حتی گردهمایی های خانوادگی بعمل آید.
نکته: نقش خانواده بعنوان مشاور دلسوز نمود ویژه ای دارد، به طوری که پدر و مادر می توانند با ایجاد جلب اطمینان و اعتماد به حرف های فرزند خود گوش کنند، با او همدلی نمایند و کمک کنند فرزندشان ندانسته از ناحیه دوستان کج اندیش و کوتاه فکر گمراه نشود. اگر والدین بتوانند خطر رفیقان ناصالح را به جوانان خود بفهمانند و با منطق شیوا و خیرخواهانه آنان را از زیان های جبران ناپذیر معاشرت با عناصر تبهکار آگاه سازند، توانسته اند موجبات خوشبختی و سعادت فرزندان خویش را فراهم آورند.
3ـ آزمودن دوست. راه های زیادی برای آزمایش دوست وجود دارد، از جمله این که مثلاً ببیند در سختی ها و مشکلات چگونه شما را یاری می کند و آیا شما را در چنین روزی تنها می گذارد یا همدل و همراه شما است. و یا مثلاً رفتار و برخورد او در سفر چگونه است، چرا که آدمی در سفر، لباس تکلّف و ریا را از تن خود می کند و آن طور رفتار می کند که واقعاً می اندیشد؛ این جا است که می توان او را به آسانی آزمایش کرد.
عوامل فروپاشی و ترک دوستی:
1- دروغگویی
2- بی احترامی نسبت به یکدیگر
3- استبداد
4- بد زبانی و دشنام
5- عدم درک متقابل
6- کینه توزی و لج بازی، بگو مگو کردن و بحث و مجادله بیش از حد
7- تحقیر و شماتت همدیگر
8- بی توجهی به کمالات همدیگر
9- اسراف و تبذیر
10-حسادت، خساست و تنگ نظری
11-تعارض در احساسات و عواطف همدیگر مثل نفرت در مقابل محبت
12-سخن چینی و عیب جویی
رعایت موارد زیر موجب تحکیم دوستی شما با دیگران خواهد شد:
1- نسبت به نزدیک ترین دوستان خود، وقت شناس باشید.
2- با آن ها صادقانه برخورد کنید.
3- در برخورد با آن ها ادب را کاملاً رعایت کنید.
4- با آن ها مهربان باشید.
5- اشتباهات خود را بپذیرید و در صورت لزوم از آن ها پوزش بخواهید.
6- امکانات خود را در نظر بگیرید و از وعده و وعیدهای بی جا بپرهیزید.
7- راز نگهدار باشید.
8- تا جایی که ممکن است از دوستان وام نگیرید.
9- از آن ها توقع بی جا و بی مورد نداشته باشید.
10-نسبت به آن ها با گذشت و فداکار باشید.
11-در غیاب آن ها به نیکی یاد کنید.
12-زود رنج نباشید و هرچه سریع تر در صدد رفع دلتنگی های خویش برآیید.
13-از شوخی و مزاحی که به شخصیت آن ها لطمه وارد می سازد، اجتناب کنید.
14-عیب های آن ها را با رعایت احترام و در خلوت به آن ها بگوئید.
15-محبت و علاقه خود را همواره ابراز کنید و با آن ها خوش برخورد باشید.
16-هر از چند گاهی به همدیگر هدیه دهید.
17-نسبت به آن ها خوشبین باشید و به نظراتشان احترام قایل شوید.
18-در سختی ها و هنگام بروز مشکل با یکدیگر مدارا کنید.

 


ارسال شده در توسط محمد اسحاق مهدوی

بسم الله الرحمن الرحیم
هموطنان گرامی!
خواهران و برادران عزیز!
السلام و علیکم و رحمت الله

شهید مزاری از جمله سیاستمدارانی وطن ما است که جهت حرکت تاریخ را تغییر داد. بدون شک، او شخصیت تاثیرگذار در سیاست بود. دلایل اهمیت شخصیت او چیست؟

در شرایط جنگ، او جنگ را راه حل نمی دانست. او بدین باور بود که افغان ها در ساحه نظامی بی نظیر اند اما در ساحه سیاسی ضعیف. برداشت او از قضایا آن بود که سیاستی باید مطرح شود که صلح، ثبات و رفاه پایدار را تأمین کند.

او بر وحدت ملی تأکید داشت و باور داشت که وحدت ملی تهداب و اساس ثبات پایدار در کشور خواهد بود. یکی از خواسته های او نظام مردم سالاری بود که بر اساس سهم گیری گسترده مردم ساخته شده باشد. چنین نظام در واقعیت ضامن عدالت اجتماعی است.

شهید مزاری احترام خاص به نقش زنان در جامعه داشت. او با تمجید از نقش زنان در جهاد برحق مردم افغانستان، بر نقش 
سازنده آن ها در ابعاد سیاسی سرزمین افغانستان تأکید داشت.
افغانستان کشور همه ما است و ما همه باید حق تعیین سرنوشت خویش را داشته باشیم. این اصلی بود که او بر آن تأکید می کرد.
هراس او از تکرار تاریخ بود.

امروز ما قانون اساسی داریم و این قانون اساسی به تمام این پاسخ ها، جواب میدهد. از دیدگاه من به حیث رییس جمهور منتخب و کسی که شرف خدمت به مردم افغانستان را دارم، هیچ افغان نسبت برافغان دیگر نه برتر است و نه هم کمتر. این حکم قانون اساسی افغانستان است. این باور ما را کمک میکند که بر تاریخ نفاق، بی ثباتی و بی باوری فایق گردیم.

زندگی هر هموطن ما برای ما ارزش حیاتی دارد و برای حفظ جان هر افغان بی گناه ما از استعمال مشروع قوه خودداری نخواهیم کرد. ما در تصامیم خویش سریع و قوی عمل میکنیم. سکوت استراتژیک ما قوت ما را در عمل نشان می دهد. این حکومت بی پروا نیست و نخواهد بود.

وحدت عمل و نظر و ایجاد توازن بین تحول و تداوم کلید موفقیت ما است.
میراث دهه های گذشته دشوار است. مشکلات و چالش ها فراوان اند اما تاریخ معاصر گواه است، ملتی که باور به وحدت ملی داشته باشد، میتواند با اراده قوی و برنامه های دقیق از تکرار تاریخ جلوگیری کند.
بیآید از زمان فعلی و امکانات موجود استفاده اعظمی نماییم تا آینده روشن را برای نسل های آینده تأمین کنیم تا آن ها به گذشته نزدیک و دور به حیث گذشته ی بنگرند که رنج آور و درد آور بود نه گذشته ی که باید آن را تکرار کرد.


ارسال شده در توسط محمد اسحاق مهدوی

 

 

1 2 3 4 5
همه می دانیم که اولین مدرسه برای تعلیم و تربیت کودک محیط خانواده است، و بسیاری از زمینه های اخلاقی در آنجا رشد و نمو می کند؛ محیط سالم یا ناسالم خانواده تأثیر بسیار عمیقی در پرورش فضائل اخلاقی، یا رشد رذائل دارد؛ و در واقع باید سنگ زیربنای اخلاق انسان در آنجا نهاده شود.
اهمیت این موضوع، زمانی آشکار می شود که توجه داشته باشیم که اولا کودک، بسیار اثر پذیر است، و ثانیا آثاری که در آن سن و سال در روح او نفوذ می کند، ماندنی و پا برجا است!
این حدیث را غالبا شنیده ایم که امیرمؤمنان علی علیه السلام فرمود: «العلم (فی) الصغر کالنقش فی الحجر؛ علم در کودکی همانند نقشی است روی سنگ!» (که سالیان دراز باقی و برقرار می ماند). (23)
کودک بسیاری از سجایای اخلاقی را از پدر و مادر و برادران بزرگ و خواهران خویش می گیرد؛ شجاعت، سخاوت، صداقت و امانت، و رذائلی مانند دروغ و خیانت و بی عفتی و ناپاکی و مانند آنها، اموری ستند که به راحتی کودکان از بزرگترهای خانواده کسب می کنند.
افزون بر این، صفات اخلاقی پدر و مادر از طریق دیگری نیز کم و بیش به فرزندان منتقل می شود، و آن از طریق عامل وراثت و ژنها است؛ ژنها تنها حامل صفات جسمانی نیستند، بلکه صفات اخلاقی و روحانی نیز از این طریق به فرزندان، منتقل می شود، هرچند بعدا قابل تغییر و دگرگونی است، و جنبه جبری ندارد تا مسؤولیت را از فرزندان بطور کلی سلب کند.
به تعبیر دیگر، پدر و مادر از دو راه تکوین و تشریع در وضع اخلاقی فرزند اثر می گذارند، منظور از تکوین در اینجا صفاتی است که در درون نطفه ثبت است و از طریق ناآگاه منتقل به فرزند می شود، و منظور از تشریع، تعلیم و تربیتی است که آگاهانه انجام می گیرد، و منشأ پرورش صفات خوب و بد می شود.
درست است که هیچ کدام از این دو جبری نیست ولی بدون شک زمینه ساز صفات و روحیات انسانها است، و بسیار با چشم خود دیده ایم که فرزندان افراد پاک و صالح و شجاع و مهربان، افرادی مانند خودشان بوده اند و بعکس، آلوده زادگان را در موارد زیادی آلوده دیده ایم. بی شک این مسأله در هر دو طرف استثنائاتی دارد که نشان می دهد تأثیر این دو عامل (وراثت و تربیت) تأثیر جبری غیر قابل تغییر نیست.
رابطه اخلاق و تربیت والدین در احادیث اسلامی
بی شک نخستین مدرسه هر انسانی تعلیم و تربیت پدر و مادر اوست و در همین جا است که نخستین درسهای فضیلت یا رذیلت را می آموزد. و اگر مفهوم تربیت را اعم از «تکوینی» و «تشریعی» در نظر بگیریم نخستین مدرسه رحم مادر و صلب پدر است که آثار خود را بطور غیر مستقیم در وجود فرزند می گذارد، و زمینه های فضیلت و رذیلت را آماده می سازد.
در احادیث اسلامی تعبیرات بسیار لطیف و دقیقی در این قسمت وارد شده که به بخشی از آن ذیلا اشاره می شود:
1. علی علیه السلام فرمود: «حسن الاخلاق برهان کرم الاعراق؛ اخلاق پاک و نیک، دلیل وراثتهای پسندیده انسان (از پدر و مادر) است» . (2)
به همین دلیل در خانواده های پاک و با فضیلت غالبا فرزندانی با فضیلت پرورش می یابند و بعکس افراد شرور غالبا در خانواده های شرور و آلوده اند.
2. در حدیث دیگری از همان حضرت می خوانیم: «علیکم فی طلب الحوائج بشراف النفوس و ذوی الاصول الطیبة فانها عندهم اقضی وهی لدیهم ازکی؛ در طلب حوائج به سراغ مردم شریف النفس که در خانواده های پاک و اصیل پرورش یافته اند بروید، چرا که نیازمندیها نزد آنها بهتر انجام می شود و پاکیزه تر صورت می گیرد!» (3)
3. در عهد نامه مالک اشتر در توصیه ای که علی علیه السلام به مالک درباره انتخاب افسران لایق برای ارتش اسلام می کند، چنین می خوانیم: «ثم الصق بذوی المروءات والاحساب و اهل البیوتات الصالحة والسوابق الحسنة ثم اهل النجدة و الشجاعة والسخاء و السماحة فانهم جماع من الکرم و شعب من العرف؛ سپس پیوند خود را با شخصیتهای اصیل و خانواده های صالح و خوش سابقه برقرار ساز و پس از آن با مردمان شجاع و سخاوتمند و بزرگوار، چرا که آنها کانون فضیلت و مرکز نیکی هستند». (4)
4. تأثیر پدر یا مادر آلوده در شخصیت اخلاقی فرزندان تا آن اندازه است که در حدیث دیگری از امام صادق علیه السلام آمده است: «ایما امرأة اطاعت زوجها و هو شارب الخمر، کان لها من الخطایا بعدد نجوم السماء، و کل مولود یلد منه فهو نجس؛ هر زنی اطاعت از همسرش کند در حالی که او شراب نوشیده (و با او همبستر شود) به عدد ستارگان آسمان مرتکب گناه شده است و فرزندی که از او متولد می شود آلوده خواهد بود!» (5)
در روایات متعدد دیگری نیز از قبول خواستگاری مرد شراب خوار و بد اخلاق و آلوده نهی شده است. (6)
5. تأثیر تربیت پدر و مادر در فرزندان تا آن پایه است که در حدیث مشهور نبوی آمده است:
کل مولود یولد علی الفطرة حتی یکون ابواه هما اللذان یهودانه و ینصرانه؛ هر نوزادی بر فطرت پاک توحید (و اسلام) متولد می شود مگر این که پدر و مادر او را به آئین یهود و نصرانیت وارد کنند»(7)
جائی که تربیت خانوادگی، ایمان و عقیده را دگرگون سازد چگونه ممکن است در اخلاق اثر نگذارد؟
6. همین امر سبب شده است که مسأله تربیت فرزندان به عنوان یکی از اساسی ترین حقوق آنها بر پدر و مادر شمرده شود؛ در حدیث نبوی صلی الله علیه و آله می خوانیم:
«حق الولد علی الوالد ان یحسن اسمه و یحسن ادبه؛ حق فرزند بر پدر این است که نام نیکی بر او بگذارد و او را بخوبی تربیت کند» (8)
روشن است نامها آثار تلقینی بسیار موثری در روحیه فرزندان دارد؛ نام شخصیتهای بزرگ و پیشگامان تقوا و فضیلت، انسان را به آنها نزدیک می کند، و نام سردمداران فجور و رذیلت، انسان را به سوی آنها می کشاند؛ در اسلام حتی از این مسأله ظریف روانی غفلت نشده و فصل مبسوطی درباره نامهای خوب و نامهای بد در کتب حدیث آمده است. (9)
7. در حدیث دیگری از همان حضرت می خوانیم: «ما نحل والد ولده افضل من ادب حسن؛ بهترین بخششی یا میراثی که پدر برای فرزندش می گذارد، همان ادب و تربیت نیک است» . (10)
8. امام سجاد علی بن الحسین علیه السلام در همین زمینه تعبیر رسائی فرموده است می فرماید : «وانک مسؤول عما ولیته به من حسن الادب و الدلالة علی ربه عزوجل و المعونة له علی طاعته؛ تو در برابر آنچه ولایتش برعهده تو گذارده شده است (از خانواده و فرزندان) مسؤول هستی نسبت به تربیت نیکوی آنها و هدایت به سوی پروردگار و اعانت او بر اطاعتش». (11)
9. امیرمؤمنان علی علیه السلام در یکی از کلمات خود تعبیری دارد که نشان می دهد که خلق و خوی پدران میراثی است که به فرزندان می رسد؛ می فرماید: «خیر ما ورث الآباء الابناء الادب؛ بهترین چیزی که پدران برای فرزندان خود به ارث می نهند ادب و تربیت صحیح و فضائل اخلاقی است». (12)
10. این بحث را با سخن دیگری از علی علیه السلام در نهج البلاغه پایان می دهیم:
امام علیه السلام به هنگام شرح شخصیت و بیان موقعیت خود برای ناآگاهانی که او را با دیگران مقایسه می کردند می فرماید: «و قد علمتم موضعی من رسول الله بالقرابة القریبة و المنزلة الخصیصة وضعنی فی حجره و انا ولید یضمنی الی صدره ... یرفع لی کل یوم علما من اخلاقه و یأمرنی بالاقتداء؛ شما قرابت و نزدیکی مرا با پیامبر صلی الله علیه و آله و منزلت خاصم را نزد آن حضرت بخوبی می دانید؛ کودک خردسالی بودم پیامبر مرا در دامان خود می نشاند و به سینه اش می چسباند... او هر روز برای من پرچمی از فضائل اخلاقی خود می افراشت و مرا امر می کرد که به او اقتدا کنم (و این خلق و خوی من زائیده آن تربیت است).
جالب این که امام در لابه لای همین سخن هنگامی که از خلق و خوی پیغمبر اکرم بحث می کند، چنین می فرماید: «و لقد قرن الله به صلی الله علیه و آله من لدن ان کان فطیما اعظم ملک من ملائکته یسلک به طریق المکارم و محاسن اخلاق العالم لیله و نهاره؛ از همان زمان که رسول خدا صلی الله علیه و آله از شیر باز گرفته شد، خداوند بزرگترین فرشته از فرشتگان خویش را مأمور ساخت تا شب و روز وی را به راههای مکارم اخلاق و صفات نیک جهان سوق دهد». (13) بنابراین پیامبر صلی الله علیه و آله خود نیز از تربیت یافتگان فرشتگان بود.
درست است که اخلاق و صفات روحی انسان اعم از خوب و بد، از درون او بر می خیزد و با اراده او شکل می گیرد ولی انکار نمی توان کرد که زمینه های متعددی برای شکل گیری اخلاق خوب و بد وجود دارد که یکی از آنها وراثت از پدر و مادر و همچنین تربیت خانوادگی است؛ و این مسأله قطع نظر از تحلیلهای علمی و منطقی، شواهد عینی و تجربی فراوان دارد که قابل انکار نیست.
به همین دلیل برای ساختن فرد یا جامعه آراسته به زیورهای اخلاقی باید به مسأله وراثت خانوادگی و تربیت هائی که از نونهالان در دامن مادر و آغوش مادر می بینند توجه داشت و اهمیت این دوران در ساختار شخصیت انسانها را هرگز فراموش نکرد.

 . ان الله اصطفی آدم و نوحا و آل ابراهیم و آل عمران علی العالمین ذریة بعضها من بعض و الله سمیع علیم (سوره آل عمران، آیه 33 و 34)
 . انک ان تذرهم یضلوا عبادک و لایلدوا الا فاجرا کفارا (سوره نوح، آیه 27)

 


ارسال شده در توسط محمد اسحاق مهدوی

    

الگو شدن سبک زندگی حضرت زینب(علیها) در جامعه امروز

 

زینب کبری(س) عقیله بنی هاشم، دانشمند بدون معلم، متفکر بدون استاد، دختر ارجمند علی بن ابیطالب(ع) و فاطمه زهرا(س) و همسر بزرگوار عبدالله بن جعفر از بانوان با فضیلت[1]  و قهرمان کربلاست.

او بود که پس از شهادت امام حسین(ع) سرپرستی اسرای کربلا را به عهده گرفت و از امام زین العابدین(ع) که به شدت بیمار بود، مراقبت کرد و ضمناً با خطبه‌های آتشین خود در کوفه و شام، یزید و یزیدیان را رسوا کرده و پیام امام حسین(ع) را به مردمان آن زمان رسانید.

پیامبر اکرم(ص) در مراسم نام‌گذاری حضرت زینب(س) به شدت گریه کرد و فرمود: این دختر به بلاها مبتلا می‌شود و مصیبت‌های مختلفی بر وی وارد می‌شود و ... به درستی که هر کس بر او و بر مصیبت‌های او گریه کند، ثوابش همانند ثواب گریه بر برادرانش (حسن و حسین و...) هست، سپس او را زینب نامید.[2]

آنگاه فرمود: «به حاضران و غایبان وصیت و سفارش می‌کنم که احترام این دختر را پاس دارند، همانا این دختر، شبیه حضرت خدیجه(س) است»[3].

امام حسین(ع) درباره حضرت زینب(س) می‌فرماید: «به درستی که تو در حقیقت از درخت نبوت و از معدن رسالت هستی»؛ یعنی گفتار و روش و منش تو، از مرکز نبوت و مخزن رسالت پیامبر اسلام(ص) نشأت می‌گیرد.[4]

امام سجاد(ع) پس از خطبه غرّا، و آتشین و پر محتوای حضرت زینب(س) در کوفه در مقام تأیید علمی آن مخدّره خطاب به او فرمود: «بحمد الله تو دانشمند بدون آموزگار و اندیشمند بدون استاد هستی»[5].

این سخن بیانگر آن است که حضرت زینب(س) دارای علم لدنّی (خدادادی و غیر اکتسابی) بوده و بدون اینکه علم را از کسی آموخته باشد، از چشمه جوشان وجودش می‌جوشید.[6]

سلوک زینب سلوک معنوی است به همین لحاظ است که بانوی بزرگوار اسلام زینب کبری(س) وقتی به او گفته شد چگونه دیدی خدا با شما چکار کرد ؟ چنین اظهار می‌دارد که ما جز زیبایی چیزی ندیدیم، چون در معرض امتحان معشوق، عاشق سعی می‌کند تمام مراحل را با هر سختی که باشد به جان و دل بخرد و به خواسته معشوق خویش نایل شود. از این جمله حضرت زینب(س) می‌توان استنباط کرد که آن بانوی مکرمه:

1. به یقین دانسته که انقلاب بزرگ حسینی در طول تاریخ به نتیجه بسیار گرانبها رسیده است.

2. در این نهضت علاوه بر آثار مادی و ظاهری، آثار معنوی و ثمرات معنوی بسیار زیبا به دست آمد.

 

درس‌هایی که می‌توان از حضرت زینب(س) آموخت

1. ایمان و تقوا: حضرت زینب(س) در دامن پاک‌ترین و با ایمان‌ترین انسان‌ها رشد کرد و معارف الهی را آموخت و با تقویت ایمان خویش آن‌ها را در خود شکوفا ساخت. ایشان همیشه تقوا و پرهیزکاری پیشه می‌کردند حیا و عفت را سرلوحه زندگانی خویش کرده بودند. شما نیز که در دامن یک خانواده مؤمن و متقی رشد کردید، باید همچون حضرت زینب(س) اصلی‌ترین و مرکزی‌ترین وسیله اسلام یعنی ایمان را در خود تقویت سازید و صفت تقوا، حیا و عفت را ملکه خود قرار دهید تا مثل ایشان به قله‌های سعادت و کمال دست یابید.

2. ثبات قدم و جانفشانی در راه هدف: حضرت زینب(س) در راه اهداف عالی خویش همیشه ثابت قدم بود و در این راه از جان و مال خویش دریغ نکرد. بدترین مصیبت‌ها را تجربه کرد از زندگی آرام و آسوده دست کشید، سختی‌های سفر و جنگ را به جان خرید، عزیزترین کسان خود را در مقابل دیدگانش قطعه قطعه کردند، باز از آرمان‌های اصیل خویش دست برنداشت و در این راه همیشه ثابت قدم باقی ماند.

3. وفاداری به ولایت الهی: حضرت زینب(س) از بهترین موقعیت در مدینه برخوردار بود، اما حتی شوهر خویش را ترک کرد تا با امام خود یعنی امام حسین(ع) همراه باشد. ایشان نه تنها از این جهت که خواهر امام حسین(ع) بود محبت واقعی به ایشان داشت، بلکه از این جهت که ایشان امام زمانش بود به ایشان عشق می‌ورزید و مطیع کامل ایشان بود. حضرت زینب(س) همیشه به امام خویش وفادار بود.

4. امانت‌داری: کسی که در او شرط انصاف و عدل تحقق پیدا کند، مردم اشیاء گرانقدر خود را نزد او به امانت می‌گذارند. حضرت زینب(س) به خاطر دارا بودن این شرط‌ها حافظ بسیاری از امانت‌ها بود که بزرگترین امانت نزد ایشان حفظ وجود امام عصرشان یعنی امام سجاد(ع) بود و ایشان در حفظ این امانت تا سر حد جان کوشیدند و هیچ گاه او را تنها نگذاشتند. از دیگر امانت‌ها نزد ایشان حفاظت از عزت اسلام و خاندان آل محمد(ص) است؛ طوری که در رویارویی با عبیدالله به او سلام ندادند و او گفت که این زن متکبر کیست؟ زنان گفتند: زینب کبری(س) دختر علی(ع) است همان که تو در جایش نشسته‌ای.

اما امانت بعدی حفظ و حراست از دین در تمامی مراحل به خصوص در سختی‌هاست.

5. صبر و شکیبایی: در این وادی نیز زینب سرآمد وسرافراز بود و از این جهت نیز بهترین الگو برای بانوان و مادران شهید و خواهران شهید و... هست.

6. دانش و هوشمندی: با بررسی عملکرد حضرت زینب و خطبه‌هایش به مقام عالمانه و معرفت و آگاهی ایشان می‌توان پی‌برد. وقتی امام سجاد(ع) فرمود: ای عمه! به حق دانشمندی هستی که پیش کسی درس نیاموخته، این جمله خبر از هوش و دانش حضرت می‌دهد.

7. عبادت و تهجد: حضرت زینب(س) کسی بود که هیچ یک از زنان هم‌عصرش به پای عبادت او نمی‌رسد، ما بارها در مورد نماز شب او شنیده‌ایم، آن هنگام که مصائب به او روی آورد و داغ عزیزان توان ایستادن را از او گرفت، در آنجا نیز نماز شبش را ترک نکرد و نشسته آن را بجا آورد، نماز شبی که واجب نبود، اما زینب کبری(س) آن را بر خود واجب کرد پس بانوان به تأسی از زینب(س) در انجام محوری‌ترین اصل در زندگی یعنی عبادت را در نهایت اخلاص و بندگی بجا آورند و تنها به واجبات اکتفا نکنند، بلکه مستحبات و نمازهای شب را تا حد توان بجا آورند. در این فضا است که می‌توان شیران بیشه جهاد و تقوا را تربیت کرد و ایثارگری‌ها آفرید.

8. هدایت‌گری: یکی از درسهایی که زینب به بانوان مسلمان می دهد این است که زنان در جهت دهی جامعه نقش بسزایی دارند. خداوند این ودیعه را در درون زنان به ودیعه سپرده است با بررسی حرکت‌های زینب(س) در تصمیم گیری‌ها، خطبه‌ها، حرف‌ها، سکوت‌ها و ... به نقش هدایت‌گریشان پی می‌بریم.[7]

9. شجاعت و تدبیر: زینب کبری(س) آن بانوی قهرمان با شجاعت و تدبیر رهبری نهضت را به عهده گرفت. شجاعانه خطبه خواند و دستگاه استبداد را رسوا کرد و با تدبیر اهل بیت(ع) و دختران و زنان را اداره کرد تا به مقصد برسند؛ در این راه به همه انسان‌ها درس‌ها آموخت.[8] زنان مسلمان می توانند از زینب درس شجاعت وشهامت فرا بگیرند.[9]

10. دفاع از ارزش‌های اسلامی: این درس مهم را بانوان می توانند از سبک رفتاری زینب در مقابل زورگویان ستم پیشه فرا بگیرند ؛ حضرت زینب(س) از دین و ارزش‌های الهی دفاع کرد و در این راه از جان و مال و فرزندان و عزیزترین کسان خود گذشت و بر غم فقدان آنان دلش را گداخت و به خاطر زنده ماندن دین و امر به معروف و نهی از منکر که برادرش برای آن قیام کرد و به آن عمل کرد.[10]

 

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:

1.زینب بانوی قهرمان، دکتر بنت الشاطی.

2ـ زندگانی حضرت زینب (ع)،دکتر علی قائمی.

---------------------------

[1] . صادقی اردستانی، احمد، زنان دانشمند و راوی حدیث، قم، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، چاپ دوم، 1377ش، ص258.

[2] . قزوینی، سید محمد کاظم، زینب الکبری من المهد الی اللحد، قم، دارالانصار، چاپ اول، 1426ق، ص35 و 36.

[3] . محلاتی، ذبیح الله، ریاحین الشریعه، تهران، انتشارات دارالکتب الاسلامیه، بی تا، ج3، ص38.

[4] . همان، ص76، به نقل از السیدة زینب، ص98.

[5] . مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، بیروت، موسسه الوفاء، چاپ دوم، ص1403ق، ج45، ص164.

[6] . حضرت زینب(س) فروغ تابان کوثر، ص72.

[7] . رک:  بنت الشاطی ،زینب بانوی قهرمان کربلا ،ترجمه حبیب چایچیان ومهدی آیه الله زاده نائینی ؛تهران ،امیرکبیر،ص 20 -30

[8] . همان

[9] . همان

[10] .همان


ارسال شده در توسط محمد اسحاق مهدوی
   1   2      >