سفارش تبلیغ
صبا ویژن

کاکای دانا(علودانی -شیملتو-ده خروار)

 

حضرت زهرا ـ سلام الله علیها ـ یکی از چهار زن بهشتی است[1] که پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ از آن خبر داده است. شخصیت منحصر به فرد وی، از سویی زمینی و از سویی فراتر از آن و آسمانی است؛ چنان که وجود مقدس پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ او را حوراء انسیه[2] خوانده است.
از امتیازات حضرت زهرا ـ سلام الله علیها ـ القاب و اسماء زیادی است که به مناسب های خاصی به او داده شده است. به عنوان مثال؛ او را زهرا گفته اند، زهرا وقتی بر روی سجاده برای نماز، در مقابل خداوند، قرار می گیرد. نور او برای آسمانیان تجلّی می کند.[3] از جمله اسامی، او و در واقع اسم مشخص و اصلی وی فاطمه می باشد؛ که علت آن در روایات مختلفی ذکر شده ما به طور اختصار چند روایت را که در برگیرنده، دو علّت برای این امر، است را بیان می کنیم:
1. از امام رضا ـ علیه السلام ـ از پدرانش نقل کرده اند که: پیامبر خطاب به او فرمود: آیا می دانی چرا به نام فاطمه نامیده شدی؟ علی ـ علیه السلام ـ : چرا فاطمه نامیده شد؟
قال: لانها فطمت هی و شیعتها من النّار
پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ زیرا او و پیروانش از آتش دوزخ در امان داشته شده اند.[4]
در جائی دیگر دارد؛ که او فاطمه نامیده شده چرا که خدای جهان ـ آفرین او از نسل پاکش هر که با ایمان به آنچه من آورده ام و توحید گرایی، خدا را دیدار کند، از آتش، در امان داشته است.[5]
2. امام پنجم فرمود: آنگاه که فاطمه ولادت یافت خدا به فرشته ای وحی فرمود که نام «فاطمه» را بر زبان پیامبر جاری سازد و سپس پیامبر او را فاطمه نامید.
سپس خداوند به آن بانوی با فضیلت فرمود: «من به وسیله دانش و بینش تو را از دیگر بندگان، جدا ساخته و بر همه آنها برتری دادم و تو را پاکیزه ساختم.[6]
در روایتی دیگر آمده او فاطمه نامیده شد زیرا از شرّ و بدی دور و جدا شده است؛ فطمت من الشّر.[7]
یا انما سمیّت فاطمه لان الخلق فطموا عن معرفت ها؛ یعنی فاطمه فاطمه نامیده شده زیرا مردم نمی توانند او را بشناسند.[8]
فاطمه سلام الله علیها مفتخربه لقب «سیدة النساء العالمین» می باشد که یکی از امتیازات ویژه اوست و چنان که در روایت آمده وی سرور همه زنان عالم، از اوّل تا آخر می باشند.[9]
روایات زیادی حاکی از این است که به دلیل فضائل بی شمار زهرا ـ سلام الله علیها ـ که هیچ کس جز او این مناقب را ندارد، او را سیده زنان عالمیان کرده است. در این بخش ما گزیده ای از صدها روایت مختلف در این باره را می آوریم. البته لازم به ذکر است که ما می توانیم دلایل نامیدن ایشان به این لقب (سیدة نساء العالمین) را به دو بخش تقسیم نمائیم:
1. متون روایاتی که او را به این لقب خوانده اند.
2. فضائل و ویژگی های منحصر به فردی که باعث اختصار او، به این لقب شده است.
در قسمت اوّل به ذکر این روایات وارده در این باره پرداخته خواهد شد:
1. از کتاب بحارالأنوار، علامه مجلسی، محمد باقر، از ابن عباس از پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ آورده است: «و امّا ابنتی فاطمه فانها سیّده نساء العالمین من الاولین و الآخرین».[10]
امّا دخترم فاطمه سالار زنان گیتی در همه زمان هاست.
2. مرحوم کلینی روایتی از «زید بن علی» آورده اند که می گوید:
امام صادق ـ علیه السلام ـ فرمود: فاطمه را محدثه خوانده اند؛ زیرا ملائکه با او سخن می گفتند و او را ندا دادند که: «یا فاطمه انّ الله اصطفاک و طهّرک و اصطفاک علی نساء العالمین».[11] ای فاطمه خدا تو را برگزیده و پاک و مطهر ساخته و بر تمام زنان عالم برتری داده است.
3. این حدیث نیز با حدیث قبلی مشابه است ولی اندکی اضافه دارد و گفتگوی بین فرشتگان و فاطمه را نیز دارد که ما بخشی از آن را ذکر می کنیم:
«... فنادتها ملائکه کما تنادی مریم بنت عمران، فتقول: یا فاطمه! انّ الله اصطفاک و طهرک و اصطفاک علی نساء العالمین» یا فاطمه! اقنتی لرّبک و اسجدی و ارکعی مع الراکعین» فتحدّثهم و یحدثونها».
یعنی ملائک همان طور که مریم دختر عمران را صدا می زدند، فاطمه را نیز صدا می کردند و خطاب می کردند: ای فاطمه! خداوند تو را برگزیده و پاک ساخته و بر زنان عالم برتری داده است.
پس فاطمه ـ سلام الله علیها ـ پرسید: آیا مریم دختر عمران بر زنان عالم برتری داده نشده است؟!
پس فرشتگان جواب دادند که: «مریم، فقط سالار زنان زمان خویش بود، در حالی که خداوند تو را سالار زنان زمان خود و زمان مریم و سرور زنان عالم از اولین تا آخرین قرار داده است.[12]
امّا ویژگی های خاص حضرت فراتر از بیان و شمارش است که بشود آنها را ذکر کرد. ما در این قسمت به نقل یک روایت بسنده می کنیم که:
آب دریا را اگر نتوان کشید
هم به قدر تشنگی باید چشید
رضایت خداوند در رضایت فاطمه است، داستان زیر دلالت بر این مطلب دارد:
در کتاب مناقب از ابن شهر آشوب آمده است که رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ امر کرد دست دزدی را قطع کنند؛ دزد عرض کرد: « یا رسول الله با این دست با تو در اسلام بیعت کرده ام و شما فرمان قطع آن را صادر می فرمائید؟ حضرت فرمودند: «اگر دخترم فاطمه هم باشد باید قوانین اسلام، عمل شود، فاطمه ـ سلام الله علیها ـ این مطلب را شنید و آزرده خاطر شد جبرئیل نازل شد و این آیه را آورد اگر تو هم، یا رسول الله شریک آوری عملت نابود خواهد شد».[13] رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ محزون شدند و دوباره جبرئیل نازل شد و این آیه را از سوی خدا، آورد: اگر در آسمان و زمین به جز خدای یکتا، خدایانی می بود، همانا فساد در آنها راه می یافت» پیامبر از این امر، تعجب کرد. جبرئیل نازل شد و عرض کرد: «فاطمه زهرا ـ سلام الله علیها ـ از سخن تو محزون و ناراحت شد و لذا برای خشنودی او، خداوند این آیات را نازل کرد.[14]
حضرت زهرا ـ سلام الله علیها ـ نمونه بارز رأفت و مهربانی و منبع عاطفه و محبت به کانون خانواده بودند. وی برای علی ـ علیه السلام ـ همسری وفادار و برای فرزندان خود مادری دلسوز بود.
عشق و محبت بین آن بزرگواران از جهاتی مانند سایرین که با ازدواج پیوند مبارک و مقدس عروس و داماد، آغاز شد و محبت و آرامش بین آن دو شکل گرفت، زمینی و طبیعی مانند سایرین، است.
امّا این پیوند مبارک و الهی، بیشتر جنبه های الهی و معنوی داشته است به این دلیل که اولا امر به ازدواج این دو توسط خداوند صادر شده است و در روایت آمده است که: اگر علی نبود، فاطمه کفوی و همتایی، نداشت.
قبل از پرداختن بیشتر به این بحث و این که دید حضرت زهرا ـ سلام الله علیها ـ نسبت به علی ـ علیه السلام ـ چه بوده، نمونه ای از محبت و عاطفه ـ سلام الله علیها ـ نسبت به همسرش را ذکر می کنیم.
شیخ مفید در کتاب ارشاد نقل کرده است که: در سال هشتم هجرت، هنگامی که پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ علی ـ علیه السلام ـ را در ماجرای جنگ ذات سلاسل، به سوی بیابان ریگزار «یابس» برای سرکوبی دشمن فرستاد، روایت شده: «حضرت علی ـ علیه السلام ـ دستمال مخصوصی داشت، هر گاه به جنگ بسیار سخت و عظیمی رهسپار ـ می شد، آن را به سر می بست، هنگامی که می خواست به جنگ مذکور برود، نزد زهرا ـ سلام الله علیها ـ آمد و آن دستمال را خواست، فاطمه ـ سلام الله علیها ـ از او پرسید: کجا می روی؟ مگر پدرم می خواهد ترا کجا بفرستد؟
علی ـ علیه السلام ـ فرمود: «به بیابان ریگزار می فرستد. حضرت فاطمه ـ سلام الله علیها ـ از روی علاقه و محبتی که به حضرت علی ـ علیه السلام ـ داشت گریان شد. پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ در آن حال به خانه زهرا آمد و به او فرمود: چرا گریه می کنی، مگر می ترسی شوهرت کشته شود؟ نه، ان شاء الله سالم، بر می گردد...».[15]
علاوه بر این محبت و عاطفه که بین هر دو بوده و از سوی هر دوی آن بزرگواران دیده شده بود که نمونه بارز آن در بعد از ظلم و ستم به حضرت زهرا ـ سلام الله علیها ـ توسط طاغوت زمان آنها در قالب حمایت و دلسوزی و همدردی علی ـ علیه السلام ـ با فاطمه ـ سلام الله علیها ـ پدیدار شد و هم چنین ناراحتی زهرا ـ سلام الله علیها ـ به خاطر غصب حق حضرت علی ـ علیه السلام ـ توسط خلفاء نمود پیدا کرد ـ فاطمه ـ سلام الله علیها ـ همیشه مانند دیگر شیعیان حضرت علی ـ علیه السلام ـ را ولی خویش می دانستند و اطاعت خویش را اعلام می داشتند و از هر گونه حمایتی نسبت به حضرت علی ـ علیه السلام ـ دریغ نمی کردند؛ حتی برای گرفتن حقوق علی ـ علیه السلام ـ و خودش بنابر برخی از احادیث به همراه امام و حسنین به درب خانه مهاجرین و انصار می رفتند.[16] با این که خود او یعنی فاطمه ـ سلام الله علیها ـ دارای ولایت تمام از سوی پروردگار بوده است و در روایتی به این مطلب اشاره شده از پپامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ که «دخترم فاطمه اطاعت و ولایتش بر همه انبیاء و وحوش و طیور پرندگان و موجودات زمینی و آسمانی، واجب شده است و حدیث «لولاک لما خلقت الافلاک...» اشاره به همین مسأله دارد که خلقت فاطمه در واقع باعث ایجاد خلقت و آفرینش سایرین از همه موجودات شده است.[17]
یعنی؛ فاطمه، فاطمه است زیرا؛ از شر و بدی دور است و روز قیامت یکی یکی دست دوستداران را گرفته و با خود به بهشت خواهد برد.
وی به همسر، وفادار و برای او خانمی فداکار و آشنا به وظایف و برای ما بچه ها مادری نمونه و دلسوز بوده و نسبت به علی ـ علیه السلام ـ از عشق و عاطفه بالایی، برخوردار بوده است و علی ـ علیه السلام ـ نیز نسبت به وی به دیده احترام و تعظیم نگریسته و از وی تجلیل می کرده است و متقابلا زهرا ـ سلام الله علیها ـ نیز ولایت او را بر خود لازم دانسته و در واقع شهیده راه دفاع از ولایت و ولّی زمان خویش گشته است.
---------------------------------------------------------
[1]. به نقل از شیعه و سنی بیان شده است که: حاکم نیشابوری، مستدرک الصحیحین، نشر اسلامی حلب، بی تا، ج2، ص497.
[2]. خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، قاهره، مکتبة الخانجی، 1349ش، ج3.
[3]. مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، بیروت، موسسه الوفا، بی تا، ج42، ص73.
[4]. همان.
[5]. همان.
[6]. محمدی کاظم قزوینی، فاطمه الزهرا من المهد الی اللحد، علی رضا کرمی، قم، نشر مرتضی، 1375ش، ص103.
[7]. بحارالأنوار، همان، ج43، ص65.
[8]. همان.
[9]. همان، ص65.
[10]. بحارالأنوار، همان، ص73.
[11]. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، تهران، انتشارات اسلامیه، بی تا، ج1، ص182.
[12]. شیخ الاسلامی، سید حسین، مسند فاطمه، قم، انتشارات دفتر تبلیغات، چاپ اول، 1377ش، ص73، به نقل از علل الشرایع صدوق.
[13]. زمر / 65.
[14]. ابن شهر آشوب، مناقب، قم، انتشارات علامه، بی تا، ج3، ص324.
[15]. شیخ مفید، الارشاد، قم، موسسه آل البیت لاحیاء التراث العربی، 1413ق، ج1، ص63.
[16]. ابن قتیبه دینوری، الامامة و السیاسة، قم، منشورات شریف رضی، 1388ش، ص19.
[17]. القطره من بحار مناقب النبی و العثره، سید احمد مستنبط، قم، مکتبة النبوی الحدیثه، 1376ش، ج2.


ارسال شده در توسط محمد اسحاق مهدوی